اشاراتی درباره زندگی علمی ابونصر محمد بن محمد بن طـَرخانی فارابی


تاریخ ثبت : ۱۳-۰۴-۹۴    موضوع : اخبار    امتیاز: 0 از 5  ( مجموع آرا : 0)
بازدید : ۳۳۱۲

معلم ثاني؛ «ابونصر محمد بن محمد بن طـَرخاني فارابي» در قرن سوم هجري در فاراب خراسان متولد شد. پدرش ايراني و فارس و مادري ترک‌نژاد بود، وی تمام عمر در هيئت ترکان بود و به شيوه آنان لباس مي‌پوشيد.


 

تا ساعاتي پيش در کسوت شاگردي در محضر ابن‌سراج نحو مي‌آموخت و اکنون به آهنگي که ابن‌سراج مي‌نواخت، با دقت گوش مي‌کرد و هر جا که لازم بود، به او مي‌گفت مضراب را چگونه روي سيم‌ها حرکت دهد. ابن‌سراج بعد از تمرين ساز را به او داده و گفته بود استاد، شما بنوازيد. ابن‌محمد که شروع به نواختن کرده بود، سيحون بود که به موازات دجله جاري مي‌شد.

مهم نبود سازي را که در دست دارد، خودش بربط (نام فارسي) مي‌خواند و ابن‌سراج عود (نام عربي)، مهم نبود که او فارس است و ابن‌سراج عرب، موسيقي زباني بود که مليت جهاني داشت و براي مردي که در پي فلسفه بود، حتي موسيقي راهي براي شناختن بهتر هستي بود. فيلسوف موسيقي‌دان، معلم ثاني، «ابونصر محمد بن محمد بن طـَرخاني فارابي» در قرن سوم هجري در فاراب خراسان در ساحل غربي رود سيحون (اُتراردر قزاقستان کنوني) متولد شد. طرخان لقبي است که معاني آن را «رئيس بزرگ» و «آن‌که بي اجازت به خدمت سلطان» درآيد نوشته‌اند.  پدرش ايراني و فارس از سرداران دولت ساماني و داراي منصب طرخاني (رياست سپاه) بود و مادري ترک‌نژاد  داشت. فارابي تمام عمر در هيئت ترکان بود و به شيوه آنان لباس مي‌پوشيد. 

عصر فارابی

تولد فارابي هم‌زمان با حکومت نصر اول، بنيان‌گذار سلسله ساماني در ماوراءالنهر بود. دولت ساماني مهم‌ترين حکومت ايراني پس از ورود اسلام به ايران بود و رودکي معاصر فارابي و پدر شعر فارسي در همين دوره اشعار خود را سرود. ابونصر پس از گذراندن آموزش‌هاي مقدماتي در فاراب، در 16 سالگي به حوزه مرو رفت و به قولي نزد يوحنا بن حيلان که در مرو ساکن بود، با فلسفه نوافلاطوني فيلسوفان اسکندراني آشنا شد. فارابي در 27 سالگي به بغداد وارد شد که در آن زمان مرکز ترجمه و تدوين و تدريس اکثر متون عقلي و فلسفي به عربي بود؛ شهري که آن را  «مدينه السلام» نيز مي‌گفتند.

فارابی در بغداد

فارابي در بغداد  نحو را از ابن‌سراج آموخت و براي آموختن منطق در حلقه درس ابوبشر و يوحنا استاد سابقش که او هم به بغداد آمده بود، شرکت جست. سپس به پيشنهاد يوحنا به قسطنطنيه سفر کرد و طي اقامت هشت ساله‌اش در آن‌جا زبان و علوم يوناني را آموخت. در بازگشت دوباره به بغداد مشغول تاليف رسالات منطقي و فلسفي شد و يحيي بن عدي را به شاگردي پذيرفت. فارابي در مطالعه ارسطو جديتي تام داشت، چنان‌که خود گفته کتاب نفس ارسطو را 100 بار و سماع طبيعي را 40 بار خوانده بود و هنگامي که از او پرسيدند تو به حکمت داناتري يا ارسطو، جواب داد که اگر در دوره او مي‌بودم، بزرگ‌ترين شاگرد او بودم.

ترک بغداد

 فارابي در 71 سالگي، درست بعد از شروع غيبت کبراي امام زمان (عج) بغداد را ترک کرد. يكي‌ از علل‌ كوچ‌ او ناآرامي‌هاي سياسي‌ بود كه‌ در بغداد وجود داشت. او ابتدا به دمشق رفت. در اين سفر اوراق ناتمام کتاب مدينه فاضله همراهش بود. يک سال بعد کتاب را تمام کرد. او که زندگي زاهدانه‌اي داشت، با نگهباني در يکي از باغ‌هاي دمشق امرار معاش مي‌کرد و زير نور چراغ شبگردها به مطالعه مي‌پرداخت.

آورده‌اند او سه سال بعد از دمشق به حلب، مرکز حکومت شيعي سيف‌الدوله حمداني رهسپار شد. در مورد ملاقات او با سيف‌الدوله روايت است هنگامي که به مجلس او وارد شد، سيف‌الدوله به او گفت بنشين. فارابي پرسيد در جاي خود بنشينم يا تو؟ و جواب گرفت در جاي خودت. آن‌گاه فارابي خود را به تخت سيف‌الدوله رسانيد و در جاي او نشست. سپس سيف‌الدوله با زباني مخصوص به غلامان خود گفت اگر اين پيرمرد از عهده سوال‌هاي من برنيامد، او را از مجلس بيرون کنيد. فارابي به همان زبان به او گفت که دست نگه دار. و در برابر تعجب سيف‌الدوله اضافه کرد که من بيش از 70 زبان مي‌دانم.

هنگامي که فارابي به بحث با اهل مجلس مشغول شد، مقام بلند علمي او عيان شد. سپس‌ سيف‌الدوله‌ نوازندگان را احضار کرد. فارابي از نواختن هر کدام از آن‌ها ايرادي گرفت و آن‌گاه از کيسه‌اي که به همراه داشت، چوب‌هايي‌ خارج کرد و با ترکيب خاصي چيد و مشغول نواختن شد. حاضران‌ مجلس‌ همه‌ خنديدند. دوباره چوب‌ها را باز کرد و اين‌ بار به‌ طرز ديگري چيد. همه‌ مجلس گريه کردند.

فارابي‌ يک بار ديگر ترکيب چوب‌ها را تغيير داد و مشغول نواختن شد. اين‌ بار همه‌ مجلسيان‌ به‌ خواب‌ رفتند.  داستان مذکور گرچه افسانه است، حکايت از استادي فارابي در نوازندگي دارد. گفته‌اند: سازي كه‌ قانون‌ ناميده‌ مي‌شود، از ساخته‌هاي‌ اوست. هم‌چنين در مورد اين‌که هفتاد زبان مي‌دانسته، «هفتاد» در اصطلاح عرب کلمه‌اي است که بدون ملاحظه عدد براي کثرت آورده مي‌شود. چنان‌که مي‌دانيم فارابي به زبان‌هاي فارسي، عربي، ترکي، کردي، سغدي، يوناني و سرياني مسلط بوده است.

فارابي با آن‌که در سياست صاحب نظر بود، ولي خود را از هرگونه کار ديواني و دولتي کنار نگه مي‌داشت و در دوران پيري که در حلب بود، تنها به دريافت روزانه چهار درهم مقرري از سيف‌الدوله براي خرج خوراک بسنده کرد.

استادان فارابی

يوحنا بن حيلان: فارابي نزد يوحنا بن حيلان که توسط يکي آخرين ميراث‌داران حوزه انطاکيه تعليم ديده بود، به فراگرفتن منطق مشغول شد. يوحنا از مسيحيان نـِسطوري بود. ابونصر همه کتب منطقي ارسطو حتي آنالوطيقاي ثاني (مبحث برهان از کتاب ارغنون) را که قرائت آن ميان عيسويان ممنوع بود، نزد او خواند. فارابي نخستين مسلماني است که کتاب برهان ارسطو را که معادل تمام منطق ارسطوست، بعد از قياس خوانده است.

ابوبشر متي بن يونس: فارابي نزد ابوبشر متي بن يونس نيز تحصيل منطق کرد . او که از مسيحيان نسطوري و تربيت‌شدگان اسکول مَرماري (سريانيان مدارس وابسته به دير را اسکول مي‌گفتند) بود، در عصر خود رياست منطقيون را برعهده داشت. فارابي ساده‌نويسي و تفهيم معاني پيچيده با عباراتي قابل فهم را از ابوبشر فرا گرفت. گواه آن‌که ابن‌سينا که پس از 40 بار خواندن متافيزيک ارسطو آن را نفهميده بود، تنها با خواندن شرح فارابي بر آن به منظور ارسطو پي برد.

ابن‌سراج : فارابي در بدو ورود به بغداد، اولويت را به تکميل زبان عربي داد و در پاي درس ابن‌سراج حاضر شد. ابن‌سراج و فارابي با يکديگر تبادل علمي داشتند. به اين ترتيب که ابن‌سراج به فارابي نحو را آموخته و فارابي به او منطق و موسيقي را آموزش داده است. ابن‌سراج کسي است که در سن 45 سالگي به رياست ادباي عرب رسيد.

شاگردان فارابی

يحيي بن عدي: از شاگردان او مي‌توان به يحيي بن عدي  اشاره کرد. يحيي از مسيحيان يعقوبي بود که از راه نسخه‌برداري کتاب امرار معاش مي‌کرد و مترجمي برجسته بود. هنگامي که فارابي بغداد را ترک کرد، رياست اهل منطق و فلسفه به يحيي رسيد. او را بنيان‌گذار فلسفه مدرسي مسيحي شرقي شمرده‌اند.

ابراهيم بن عدي: از ديگر شاگردان او ابراهيم بن عدي است که در حلب شاگرد او بود و فارابي شرح کتاب البرهان را بر او املا کرده است.

تالیفات فارابی

کتاب الموسيقي الکبير: فارابي در اين اثر که مي‌توان آن را نخستين کتاب علمي در موسيقي نظري در جهان دانست، به موسيقي از ديدگاه فيزيک و رياضي مي‌پردازد. پرده‌ها و گام‌هاي متفاوت را مورد بحث قرار مي‌دهد و به بررسي انواع آن‌ها در ميان اقوام مختلف مي‌پردازد. او موسيقي را بر سه نوع مي‌داند؛ اول نشاط‌انگيز (ملذ)، دوم موسيقي احساس‌انگيز (انفعالي) و سوم موسيقي خيال‌انگيز (مخيل). و اضافه مي‌کند براي شناختن موسيقي بايد به سرچشمه آن، يعني طبيعت، روي آورد. فارابي نوعي از الفباي موسيقي را به کار مي‌برد و نت‌ها را با عدد مشخص مي‌کرد. او صداسنجي اختراع کرده بود که فاصله‌ها را روي آن امتحان مي‌کرد و اين همان ديد علمي جديد است. فارابي کسي است که هشتصد سال قبل از يوهان سباستيان باخ، نظريه تعديلِ مساويِ فواصل گام را پيشنهاد داده ‌است.

احصاءالعلوم

اين کتاب درباره طبقه‌بندي علوم و توضيح موضوعات علوم است. بسياري از دانشمندان «احصاء العلوم» را سنگ بناي تدوين دايره‌المعارف و دانش‌نامه‌ها دانسته‌اند.

مدينه فاضله: اين کتاب داراي سه مبحث است:

1. عقايدي که افراد مدينه فاضله بايد واجد آن‌ها باشند.

2. بناي مدينه فاضله

3. توصيف مدينه‌هاي غير فاضله

مدينه فاضله پيش از فارابي نيز توسط برخي انديشمندان و حکما، از جمله افلاطون در «جمهور» و ارسطو در «سياست» بررسي شده ‌است. خود فارابي نيز در دو نوشته ديگر خويش به نام‌هاي «السياسه المدنيّه» و «تحصيل السّعاده» به شرح برخي از مسائل مربوط به همين موضوع پرداخته‌است.

نوآوری‌های فارابی 

فارابي، موسس فلسفه اسلامي را معلم ثاني خوانده‌اند و ارسطو را معلم اول، زيرا ارسطو مباحث منطق و مسائل آن را سامان بخشيد  و آن را مدخل علم قرار داد، فارابي نيز شارح آثار ارسطوست و مکتب فکري خاصي را که مکتب فارابي نام نهاده‌اند، بنيان‌گذاري کرد. ظاهرا او اولين کسي است که علم را به دو دسته «تصور و تصديق» تقسيم کرد و به جاي  مفاهيم «قديم و حادث» مفاهيم «واجب و ممکن» را به کار برده است. فارابي واژه رايج «ماهيت» در زبان فلسفي را وارد اين مقوله کرد که پيش از او وجود نداشت. او هم‌چنين احکام نجوم تاثيرگذار بر سرنوشت آدمي را باطل اعلام کرد. از نظر تاريخ رياضي نيز در کتاب «شرح المجسطي»  که در آن به شرح و تفسير کتاب بزرگ بطلميوس پرداخته است، تانژانت و کتانژانت را در دايره مثلثاتي وارد کرد و قضيه سينوس‌ها و تانژانت‌ها را براي مثلث قائم‌الزاويه کروي ثابت کرد. او در اين زمينه از پيش‌روان است.

مرگ

مي‌گويند فارابي به سيف‌الدوله وصيت کرده بود به روش شيعيان بر جنازه‌اش نماز بخوانند و کفن و دفنش کنند. هنگامي که حکيم گران‌مايه در 80 سالگي دارفاني را وداع گفت، سيف‌الدوله با 15 نفر از ياران خاص خود دور از انظار مردم به آداب شيعي و در جامه اهل تصوف بر جنازه او نماز خواند و مرد بزرگ را در گورستان باب الصغير به خاک سپرد؛ مردي را که با آن مقام بلند علمي سروده بود:

اسرار وجود خام و ناپخته بماند/ وآن گوهر بس شريف ناسفته بماند

هر کس به دليل عقل چيزي گفتند/ آن نکته که اصل بود ناگفته بماند 

منبع: «ماهنامه سرآمد»



کلمات کلیدی : زندگی نامه ، فارابی ، پژوهشي ، اقبال لاهوري ، پرتال پژوهشي

   پرینت مطلب





ثبت نظر